دنبالهدار جسم کوچکی درمنظومه شمسی است که معمولاً از غبار و یختشکیل شده و با نزدیک شدن به خورشید ذرات سطحی آن تبخیر شده و مانند دنباله به نظر میرسد.
نام
عنوان «ستاره دنبالهدار» که بسیار رایج است از نظر علمی دقیق نیست (چون ستاره ها دنباله ندارند.) در متنهای فارسی گاه واژههای «گیسودار» و «گیسودراز» و «ذوذنب» (از عربی، به معنای «دمدار») برای دنبالهدار بکار رفتهاست.
سیاره بر جیس(مشتری) نیز یکی از گیسودارها به شمار میآمده و نام آن نیز عربیشدهٔ پرگیس فارسی است که احتمالاً پُرگیس (پرمو) معنی میدادهاست.
برخی از دنبالهدارها به یادبود کاشف آن نامگذاری میشود. مثلاً دنباله دار اوترما(Comet oterma) یا دیگر همکارانش دنباله دار ایکیا سکی(Comet Ikya - Seki) (ایکیا و سکی) که همنام کاشفان خود هستند.
برخی از دنبالهدارها بر اساس سال کشفشان نامگذاری شدهاند. مثلاً ۱۹۷۱ا اولین دنبالهداری بود که در سال ۱۹۷۱ میلادی کشف شد و همینطور ۱۹۷۱ب دنبالهدار کشف شده بعدی در آن سال بود و غیره.
در هر دنبالهدار دو نوع دنباله وجود دارد: دنباله غبار و دنباله گاز یونیزه. دنباله غباری از ذراتی به بزرگی ذرات موجود دردودتشکیل شده است. این نوع دم هنگامی تشکیل میشود کهباد خورشیدی مقداری ماده از کما جدا میکند. چون این ذرات بسیار کوچکند با کوچکترین نیرویی جابجا میشوند، در نتیجه این دنبالهها معمولاً پخش و خمیدهاند.
دنبالههای گازی وقتی تشکیل میشوند که نور خورشید مقداری از مواد کما را ه یونیده میکند و سپس باد خورشیدی این مواد یونیده را از کما دور میکند.
دنبالههای یونی معمولاً کشیدهتر و باریکترند. هر دوی این دنبالهها ممکن است تا میلیونها کیلومتر در فضا پراکنده شوند. وقتی که دنبالهدار از خورشید دور میشود دم و کما از بین میروند و فقط مواد سرد و سخت درون هسته باقی میمانند. تحقیقات راجع به ستاره دنباله دار هیل بابوجود نوعی دم را نشان داد که شبیه دنبالههای تشکیل شده از غبار بود، ولی از سدیمخنثی تشکیل شده بود. (همانطور که گفتیم مواد موجود در هسته نوع کما و دنباله را تعیین میکنند).
منشأ دنبالهدارها
دنبالهدارها در دو جا بطور بارز یافت میشوند: کمر بند کویییرو ابر اورت. دنبالهدارهای کوتاه مدت معمولاً از ناحیهای به نام کمربند کوییپر میآیند. این کمربند فراتر از مدار نپتون قرار گرفته است. اولین جرم متعلق به کمربند کوییپر در سال 1922 کشف شد. این اجسام معمولاً کوچک هستند و اندازه آنها از 10 تا 100 کیلومتر تغییر میکند. طبق رصدهای هابل حدود 200میلیون دنبالهدار در این ناحیه وجود دارد که گمان میرود از ابتدای تشکیل منظومه شمسی بدون تغییر ماندهاند.
دنبالهدارهای با تناوب طولانی مدت از ناحیهای کروی متشکل از اجرام یخ زده به نام ابر اورت سرچشمه میگیرند. این اجرام در دورترین قسمت منظومه شمسی قرار دارند و از آمونیاک منجمد، متان، سیانوژن، یخ اب و صخرهتشکیل شدهاند. معمولاً یک اختلال گرانشیباعث راه یافتن آنها به داخل منظومه شمسی میشود.
مشخصات فیزیکی
یک دنبالهدار در مراحل اولیه ظهور خود به تکهای ابر نورانی شبیه است، ولی هر چه در مسیر خود به خورشید نزدیکتر میشود، روشنایی آن نیز زیادتر میشود. دنباله اکثر آنها به حدی شفاف است که میتوان نور ستارگان را از میان آن دید.
زمانی که یک دنبالهدار پیدا میشود، در نخستین مرحله مانند نقطهای کوچک از نور به چشم ما میآید، هرچند ممکن است که قطر واقعی آن هزاران کیلومتر باشد. این نقطه نور را راس یا هسته ستاره دنبالهدار میگویند، که به نظر دانشمندان گروه بزرگی از اجسام خرد و سفت است که با گازهایی ترکیب یافته است.
همچنان که ستاره دنبالهدار به خورشید نزدیک میشود، معمولاً دمی به دنبال آن کشیده میشود. این دم از گازهای بسیار رقیق و ذرات خردی درست شده است که از درون هسته ستاره دنبالهدار تحت تأثیر خورشید بیرون میجهند. دمهای ستارگان دنبالهدار از نظر شکل و اندازه گوناگون هستند، برخی کوتاه و ریشه مانند و برخی کشیده و باریک. معمولاً طول آنها به نه میلیون کیلومتر میرسد و گاهی هم البته ممکن است به 160 میلیون کیلومتر برسد. بعضی از ستارگان دنبالهدار هم اصلاً دم ندارند.
گرداگرد هسته، یک چیز دیگر هم هست به نام گیسو. گیسو مادهای ابر مانند و تابنده است که گاهی قطرش به 240000 کیلومتر و بیشتر میرسد.
احتمالاً دنبالهدارها از گاز و سنگریزه تشکیل یافتهاند که همه این مواد بصورت گلوله یخی درآمدهاند. با نزدیک شدن آن به خورشید دما بالا میرود و گاز و غبار بصورت دنباله جریان مییابند و سرانجام با دور شدن از خورشید سر دنبالهدار دوباره یخ میزند.
حرکت ظاهری ستاره دنبالهدار
وقتی ستاره دنبالهدار از خورشید دور میشود، نخست دمش پیشاپیش میرود و سپس سر آن. علت این امر آن است که فشار نور خورشید اجزای کوچکی از هسته ستاره را بیرون میراند و این خود باعث تشکیل دم در پیشاپیش راس آن میشود. در نتیجه هنگامی که ستاره دنبالهدار از خورشید دور میشود، دم آن میبایست جلوجلو برود و در اثنای دور شدن از خورشید ستاره دنبالهدار کم کم از سرعت خود میکاهد و از انظار ناپدید میشود. ستارگان دنبالهدار ممکن است سالها از برابر چشم ما مخفی بمانند، ولی بیشتر آنها بالاخره به چشم ما خواهند آمد. آنها به گرد خورشید پیوسته در حرکت هستند، ولی برای یک دور گردش به دور خورشید ممکن است زمان زیادی در راه باشند.
مدار ستاره دنبالهدار
تغییر مدار دنبالهدار
دنبالهدارهای جدید از دورترین بخشهای منظومه شمسی میآیند و بیشترشان فقط در مدت چند ماه خورشید را دور میزنند و سپس برمیگردند و گردش خود را در ورای پلوتو به انجام میرسانند. گردش آنها در مدارهایی بسیار پهن است و چندین هزار سال طول میکشد. برخلاف سیارهها، دنبالهدارها میتوانند مدارخود را با مدارهای کاملاً جدید عوض کنند. آنها اجسامی با ثبات نیستند و هر گاه به سیارهای بزرگ مانند مشتری بسیار نزدیک شوند، کشش گرانشی آن، مدار دنباله را عوض میکند. این حادثه برای دنبالهدار هالی اتفاق افتاده و از این رو تکرار بازگشت آن بیشتر شده است.
با نزدیک شدن دنبالهدار به خورشید دنبالهاش بزرگتر میشود. دنباله همواره در جهت مخالف خورشید قرار میگیرد. فشار نور و حمله بادهای خورشیدی دنباله را به طرف مقابل میراند. هر موقع که دنباله از کنار خورشید میگذرد، از مادهاش کاسته میشود، یعنی اینکه ستاره دنبالهدار با هر بار عبور از نقطه قرین خورشیدی مقداری از مواد خود را در اثر گرمای خورشید و نیروهای جذر و مدی از دست میدهد تا بالاخره ستاره دنبالهدار از بین میرود، که برخی از ستارههای دنبالهدار با دوره تناوب کوتاه به چندین تکه تقسیم شده و یا حتی از هم پاشید.
دانشمندان آمریکایی پروتئینی را یافتند که رنگ موها را تعیین می کند و عامل خاکستری و سفید شدن آنها است.
مهر:خاکستری و سفید شدن موهای سر یکی از علایم پیری است. اما موهای بسیاری از افراد در سنین جوانی و میانسالی نیز سفید می شود. اکنون گروهی از دانشمندان دانشگاه نیویورک پروتئینی را کشف کردند که استفاده از آن در شامپوها و لوسیونها در آینده می تواند موها را به رنگ اولیه آنها بازگرداند.
این کشف میتواند از جنون استفاده از رنگهای شیمیایی در نخستین سالهای خاکستری شدن موها جلوگیری کند.
وظیفه این پروتئین که Wnt نام دارد تنظیم و کنترل رنگ موها است.
Wnt زنجیره ای از واکنشها را برنامه ریزی می کند که سلولهای بنیادی پوست سر را برای تولید رنگدانه های مو تحریک می کنند و بروز نقص در عملکرد آن می تواند این سیستم را وادار به تولید موهای خاکستری کند.
این دانشمندان موفق شدند با استفاده از این پروتئین موهای سفید موشهای پیر را به رنگ اصلی بازگردانند.
سلولهای بنیادی فولیکول که در همکاری با سلولهای بنیادی رنگ (ملانوسیتها) کار می کنند رنگ موها را می سازند.
براساس گزارش ABC News ، این پژوهشگران کشف کردند که پروتئین Wnt وظیفه رنگ آمیزی را در این دو نوع از سلولهای بنیادی به عهده دارد. به ویژه، فقدان این پروتئین در ملانوسیتها منجر به رشد موهای خاکستری می شود.
این محققان توضیح دادند: «با دستکاری ژنتیکی این پروتئین می توان از تولید موههای سفید و خاکستری جلوگیری کرد. ما از سالها قبل می دانیم که سلولهای بنیادی فولیکولهای مو و سلولهای تولیدکننده رنگدانه ها (ملانوسیتها) برای تولید موهای رنگی همکاری می کنند، اما دلایل آن هنوز ناشناخته بود. اکنون کشف کردیم که Wnt برای عملکرد این دو خط از سلولهای بنیادی و برای رنگ موها نقشی کلیدی ایفا میکند.»
برای مبارزه با آلودگی محیط زیست طراحان لباس به تکاپو افتادهاند تا راهحل جدیدی برای کاهش استفاده از مواد شیمیایی برای تولید پارچه پیدا کنند. یکی از این راهحلهای نوآورانه تولید پارچه از جنس شیر گاو است.
به نقل از دویچه وله ، نرم و لطیف، دو ویژگی برجسته پارچههای از جنس شیر هستند که از سوی “آنکه داماسکه”، طراح جوان آلمانی اختراع شدهاند. او همراه با همکارانش پس از پشت سر گذاشتن آزمایشهای مختلف توانسته از پروتئین موجود در شیر گاو برای تهیه پارچه استفاده کند.
بنا بر گفتههای داماسکه برای تبدیل ماده خام اولیه از شیر به صورت نخ از هیچگونه مواد شیمیایی استفاده نمیشود.
محافظ محیط زیست و مفید برای پوست
یکی از امتیازات پارچههای از جنس شیر این است که در تهیه آن منابع طبیعی به هدر نمیروند. به طور مثال برای تولید یک کیلوگرم نخ از جنس شیر تنها به دو لیتر آب نیاز است، در صورتی که برای تهیه تیشرتهای متداول حدود ۴۱۰۰ لیتر آب مصرف میشود.
در عین حال این ابداع با توجه به عدم استفاده از مواد شیمیایی در روند تولید این الیاف، میتواند در کند کردن آلودگی محیط زیست نقش مؤثری ایفا کند.
داماسکه میگوید: «پروتئین موجود در پارچههایی که از جنس شیر تهیه شدهاند برای پوست مفید هستند.»
علاقه حوزههای مختلف صنعت به پارچههای از جنس شیر
این طراح ۲۸ ساله در رشته میکروبیولوژی تحصیل کرده و با کمک شرکت ریسندگی برمن پروژهای به نام “کومیلش” را پایهگذاری کرده است.
در حال حاضر در چارچوب این پروژه هر ساعت دو کیلو نخ تولید میشود. اما هدف آنکه داماسکه تولید ۷۰ کیلوگرم از این الیاف در عرض یک ساعت است.
ابداع داماسکه نه تنها نظر طراحان و دنیای مد را به خود جلب کرده، بلکه شرکتهای اتومبیلسازی و صنعت پزشکی نیز نسبت به پارچههای از جنس شیرعلاقه نشان دادهاند.
آنکه داماسکه از سنین کم به طراحی و دوزندگی علاقه داشته و در سن ۱۹سالگی موفق میشود مارک متعلق به خود را به نام MCC پایهگذاری کند.
ماده اولیه برای تهیه نخ شیری “کازئین”، پروتئینی موجود در شیر و سفیده تخم مرغ به صورت پودر است. قرار است که جنس مجموعه لباسهای بهاری MCC برای سال آینده ۳۰٪ از نخ شیری، ۶۵٪ الیاف ویسکوز و ۵٪ اسپاندکس (کش نخ) باشد.
آیندهای درخشان برای نخ از جنس شیر
مدتهاست که تولید پوشاک از جنس پنبه ارگانیک از برنامههای ثابت شرکتهای بزرگ زنجیرهای تولیدکننده لباس است. به این ترتیب آنکه داماسکه با تولید پارچههای از جنس شیر احتمالا در بازار الیاف طبیعی پیشرفت چشمگیری خواهد کرد.
هایکه شویر از انجمن بینالمللی اقتصاد الیاف طبیعی میگوید که در حال حاضر کمبود الیاف در بازار تولید پوشاک معضل بزرگی است و منجر به انفجار قیمتها شده است. از این رو شویر تبدیل مادهای مانند کازئین به الیاف آن هم با هزینهای پائین را ایدهای بسیار هوشمندانه میداند
محققان دانشگاه تگزاس با ایجاد تغییرات ژنتیکی در گیاه پنبه و زدودن رنگدانه سمی دانههای این گیاه موفق شدند منبع جدیدی از غذا را برای مقابله با بحران افزایش جمعیت و گرسنگی در آیندهای نه چندان دور ارائه کنند.
پنبه از محصولاتی است که بیش از هفت هزار سال به منظور استفاده از الیاف تحت کشت کشاورزان قرار داشته و اکنون توسط بیش از 20 میلیون کشاورز در 80 کشور تحت کشت است.
پنبه بیش از 40 درصد از الیاف مورد نیاز صنایع پارچه و لباس جهان را تشکیل میدهد اما تا کنون قادر به تولید مواد غذایی برای بشر نبوده است، پدیدهای که با کمک مهندسی ژنتیک امکانپذیر خواهد شد. دانههای پنبه منابع غنی از پروتئین به شمار میروند و محصول کنونی پنبه در جهان به اندازهای است که به صورت سالانه بتواند نیاز 500 میلیون انسان را تامین کند.
اما این دانه تنها زمانی به عنوان یک ماده غذایی قابل استفاده خواهند بود که دوره پیچیده و پرهزینه پالایش را پشت سر بگذارد تا از رنگدانه سمی که گیاه را از هجوم آفات در امان نگه میدارد پاک شود. اما زدودن این ماده از دانههای پنبه باعث هجوم آفات به دانهها و الیاف آن خواهد شد.
به همین منظور محققان دانشگاه تگزاس از مهندسی ژنتیکی برای رفع این مشکل کمک گرفتهاند. به گزارش خبرگزاری مهر، این محققان موفق به خاموش کردن ژن ماده سمی در دانه پنبه شدند در حالی که سیستم دفاعی گیاه همچنان پابرجا باقی میماند. چنین روشی میتواند امکان استفاده ایمن از بیش از 40 میلیون تن دانه پنبه در سال به عنوان منبعی با ارزش از پروتئین را فراهم آورد.
شیوه به کار گرفته شده در این روش تداخل RNA نام دارد و طی آن توالی ژنتیکی به منظور مسدود کردن آنزیم تولید رنگدانه سمی پنبه تنها در دانه پنبه به وجود میآید.
محققان پس از آزمایش موفقیت آمیز در آزمایشگاه، تست این شیوه را در محیط گلخانهای آغاز کردند تا توانایی بقای گیاه پنبه را با کمک گرفتن از این شیوه جدید مورد سنجش قرار دهند.
نتایج نشان داد پنبههای اصلاح ژنتیکی شده از شرایط کاملا عادی برخوردار هستند و تنها تفاوت آنها با پنبههای معمولی قابل خوراک بودن دانهها در این گیاهان است.
بر اساس گزارش تایمز، دانههای پنبه تراریخته قبل از ارائه در بازارها نیازمند دریافت تایید دولتی خواهد بود. گمان می رود در ابتدا این دانهها به عنوان غذای ماهیها و دیگر جانداران مورد استفاده قرار گیرند اما با توجه به رشد سریع جمعیت این دانهها میتوانند به عنوان منبع سرشار از پروتئین مورد استفاده انسانها نیز قرار گیرند
استخراج سرم آلبومین از برنج به زودی مشکل کمبود منابع خونی و اهدا کننده های خون را برطرف می کند.
شایعه چکیدن خون از سنگ و چوب در میان بسیاری از اقوام همچنان رواج دارد که بسیاری آن را غیر ممکن می دانند با این حال محققان به تازگی اعلام کرده اند با ایجاد تغییرات کوچک ژنتیکی به زودی می توان شاهد چکیدن خون، یا دست کم پروتئینی از خون از دانه های برنج بود!
محققان در گزارش خود از مطالعه ای که به تازگی انجام گرفته توضیح می دهند که می توانند مقادیر قابل توجهی از پروتئین سرم آلبومین یا HSA1 را از دانه های برنج استخراج کنند.
این پروتئین به دلیل نقش کلیدی که در ساخت دارو و واکسن و همچنین درمان بیمارانی مبتلا به سوختگی شدید، خونریزی شدید، و آسیب دیدگی کبدی دارد یکی از پرمصرف ترین انواع پروتئین خونی در سرتاسر جهان است.
اولین منبع پروتئین درمانی HSA خون های اهدا شده توسط انسان ها است که از محدودیت های بالایی برخوردار است.
از این رو محققان در سرتاسر جهان به منظور غلبه بر محدودیتهایی از قبیل کمبود منابع خونی و آلوده بودن خون های اهدایی در تلاش بوده اند تا HSA جایگزین و کاربردی را با استفاده از مخمرها و باکتری ها به وجود آورند و یا این پروتئین را در ارگانیزم های دست ورزی شده از قبیل گاوها یا گیاه تنباکو تولید کنند.
در کشوری مانند چین که از کمبود شدید HSA و آلوده بودن منابع خونی در عذاب است، ایده استفاده از محصولات کشاورزی فراوانی مانند برنج به منظور تامین منابع آلبومینی ایده بسیار جذابی به شمار می رود.
محققان دانشگاه «ووهان» بر این باورند با تکنیک جدیدشان می تواند به راحتی به تامین HSA پرداخته و خطر گسترده شدن ویروس های بیماری زای موجود در پلاسمای خون را کاهش دهند.
برای انجام این کار محققان ابتدا دانه های برنج را به گونه ای دچار تغییرات ژنتیکی کردند تا بتوانند میزان بالایی از HSA را تولید کنند سپس راهی را برای تصفیه پروتئین از دانه های برنج یافتند و توانستند در ازای هر کیلوگرم برنج، 2.75 گرم از این پروتئین را به دست بیاورند.
آزمایش این پروتئین بر روی موش های مبتلا به التهاب شدید کبدی نشان داد تاثیر درمانی این پروتئین برنجی مشابه با تاثیر درمانی پروتئینی طبیعی است که از خون انسان به دست می آید.
به این شکل دانشمندان امیدوارند با کشت دادن مقادیر زیادی از برنج دست ورزی شده ژنتیکی بتوانند علاوه بر تامین منابع غذایی به تولید حجم زیادی از HSA بپردازند.
با این همه مطالعه بیشتر بر روی ایمنی پروتئین های خونی به دست آمده از دانه های برنج پیش از اینکه این شیوه آماده ارائه نهایی شود، همچنان ادامه دارد